اخراج پناهجویان همچنان ادامه دارد و بسیاری از پناهجویان اخراجی گله مند هستند که پلیس با آنها برخورد بدی دارد.
در این رابطه می توان به خانواده ی رضائی اشاره کرد. نجیب اله رضائی در گفتگوئی با پژواک عنوان کرد که با وجودی که آنها در کمپ پناهندگی مرشتا زندگی می کردند و یافتن آنها بسیار آسان بود، اما پلیس صبح خیلی زود بدون زدن در به داخل اطاق خواب آنها آمد و با رفتار تندی او، همسرش ربابه حسین زاده و دو کودک دو و چهارساله شان را به قصد اخراج به افغانستان به فرودگاه برد که به دنبال مقاومت و بد احوالی همسرش، کارکنان هواپیما از انتقال آنها به افغانستان خودداری کردند. اما در بازگشت به کمپ پناهندگی، ربابه حسین زاده به بازداشتگاه این کمپ و نجیب اله رضائی و دو فرزند خردسالش به اتاق سابقشان در کمپ پناهندگی منقل می شوند
این اتفاق در سوئد بوده. کمپ پناهندها شهر مرشتا واقع در چند کیلو متری شهر ستوکهلم پایتخت سوئداست
هدیة قدیمی، 18 سال...4 ماه در بازداشت جزیرة مانوس توسط دولت استرالیا فرستاده شدة، این داستان را در سایت پناهجویان پوست کرد..
مقامات ایرانی به زنانی که قوانین تعیین شده توسط قانون اسلامی پایبند نباشند بد رفتاری و مجازات میکنند. زنان برای رفتن به استادیوم مجاز نیستند. زنان رانندگی با موتور سیکلت مجاز نیستند. پس از طلاق، نمیتوانند مجاز حضانت فرزندان خود بشوند. بسیاری از شوهران دست به زنان خود بلند میکنند ، اما آنها هیچ حقوق برای شکایت در مورد آن ندارد. مثلا، یک مرد و یک زن در همون سطح آموزش و پرورش ، فرصتها و مهارتها ، ولی زن هیچ شانسی ندارد و همچنین آنها نیم پرداخت مرد هستند. اگر زن به شوهرش خیانت کرد دولت می تواند او را سنگسار کند. گاهی اوقات دخترانی را که دستگیر میکنند ازشون سوء استفاده میشود. در ایران، پلیس دخترهائی که ناخن های بلند دارند شارژ میکنند. اما مردان مجاز به داشتن چهار همسر هستند. ............
من امنیت، عدالت، آزادی و صداقت میخواهم . که در کشور من هرگز پیدا نمیشود
من فقط میخواهم مثل بقیة دختران 18 سال زندگی کنم. من پر از آرزو و امید هستم اما اینجا در مانوس بدون هیچ آینده هستم..
یک مساله را برای دوستان واضح کنیم پناهندگی به کسانی داده میشود وقتی که اثبات کنند که تهدید واقعی در برابر جان خود شده نه تهدید تصوری مثل( هدیة قدیمی)
دوستان باید قبل از مهاجرت به طور غیرقانونی و تحمل شرایط وحشتناک سفر را بکنند ,باید بدانند که چه شرایطی باید داشتة باشند تا به عنوان یک پناهنده قبول کنند .
45 نفر بودیم لنجمون خیلی کوچیک بود با آب شاید نیم متر فاصله داشت فکرشو بکن وقتی مارو گرفتن لنجو جلو چشمه مون آتیش زدند می گفتن با قوطی کبریت آمدید تو دریا ..جو قایق جوری بود که داداش به داداش راه نمی کرد اب رو از هم مخفی می کرد.
صدایه گریه بچه ها اه هولانه زنها..برای نبودن جا واسه پا دراز کردن دعوا میشود. ترس اینکه نکنه یه موج قایقو زیرو رو کنه
همش باید حواست به ملوان باشه که یه موقع نپره توآب.
حالا تو این گیرو دار موتورلنج از کارافتاد, همینجوری تو اب بودیم. آب داشت می اومد تو لنج از اون طرفم موج دریا با شدته بیشتری ضربه میزد به لنج اصلا یک وضعی بود
به خود خدا ما هممون منتظر مرک بودیم ,همه جا سیاهی بود ,و جرأت نمی کردیم چشمامونو باز کنیم ,من که میگفتم چشمامو میبندم که اگه خواستم بمیرم حداقل خواب باشم.
در عرصه نقاشی، از نظر کودک پیش از آنکه نتیجه و محصول کار جالب باشد، اجرای آن اهمیت دارد؛ زیرا کودک احساس میکند کاری مربوط به خود را انجام میدهد، کاری مختص به دنیای خود او که امید دارد اطرافیان آن را درک کنند. کودک باید توانایی کسب تجارب مربوط به خود، نه تجارب ما را داشته باشد. به همین دلیل است که بزرگسالان نباید در پی آن باشند که آثار کودکان از نظر صوری و برداشت هنری صحیح باشد.
نقاشی به مثابه برونریزی
کودکان همیشه نقاشی میکشیدهاند. از دیرباز، این عمل به مثابه نوعی برونریزی حتی ناخواسته، به کمک کودکان میآمده است. برای همین است که این امر بسیار عادی میتواند به شیوههای مختلف تعبیر شود.
کودک هنگام نقاشی از واقعیت جدا میشود و ناهشیارش را وارد میدان میکند. کودک به کمک نقاشی، کشمکشها و دلهرههای درونیاش را آشکار میکند و به این طریق اثر آنها را کاهش میدهد. در حقیقت وقتی مسائل و مشکلات عاطفی بر روی کاغذ منتقل میشوند، به صورتی جداگانه در میآیند که کمتر سنگین و دلهرهآور است. به همین دلیل به هنگام نقاشی، کودکان از نمادها استفاده میکنند
مهاجرت و پناهندگی در هیچ برهه ی از زمان جرم نبوده و نیست و هیچ گاه مهاجر و پناهنده را نمیتوان مجرم دانست. هرکس دلیلی برای مهاجرت و پناهندگی دارد وگرنه همه دوست دارد در سرزمین آبایی خویش بماند. هیچ دولتی نمی تواند با تحت فشار قرار دادن پناهنده مانع مهاجرت و پناهندگی شود. شاید کمتر کسی بداند که یک پناهنده در زندگیش چی کشیده و در مسیر راه پناهندگی چی رنج های را متحمل شده است. هرگاه در موقعیتی قرار بگیریم که حداقل بتوانیم صدای پناهنده های که خود به نوعی از فریاد مانده است را فریاد کنیم حق همنوعی را اداء نموده ایم