سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ویزه اندونیزیا

یک سال از وقتی گذشته است که یک قایق حامل پناهجویان به صخره های ناهموار در سواحل جزیره کریسمس سقوط کرد. قایق که به عنوان SIEV 221 شناخته شده، به سنگ های تیز در اوایل صبح روز 15 دسامبر برخرد کرده و سقوط کرد. 42 نفر جان سالم به در بردند، اما 50 نفر در تراژدی غرق شدند.

در میان بازماندگان سید حسین حسینی هم بود. همسر او، پسر او و پسر عموی همسر او در میان 50 نفر یکه غرق شدند بودند.

یک سال بعد درخواست حسین برای پناهندگی تصویب شد و ویزای حفاظت دائمی به او اعطا شد اما او هنوز هم از مرگ همسر و پسرش خوف زده است.

 "چیزهایی که من در طول دوران بحران دیدم، خاطرات همسرم، بچه ام . . .  من نمی توانم این ها را از ذهنم بکشم،" او گفت.

 "من در کابوسم زندگی دارم."

او قادر به پیدا کردن یک شغل نه شده است و به تنهایی در یک خانه آپارتمانی که هیچ چیز بغیر از بعضی عکس های فوتوکاپی سیاه و سفید از همسر و فرزند اش، زندگی میکند.

او در ماه نوامبر تلاش برای خودکشی کرد و دوباره در بیمارستان بستر شد، و هنوز هم در حال مبارزه با حادثه گزشته اش است.

همسر او یکی از 20 نفری بود که اجساد شان هرگز یافت نه شد. این برای حسین بسیار سخت است. "من هنوز هم بدن همسر من را احساس میکنم -- به دلیل اینکه جسدش یافت نه شد، من احساس می کنم او هنوز هم وجود دارد. وقتی که من برای دیدار مردم میروم، من نمی توانم دیر بنشینم – و احساس میکنم که باید به خانه بر گردم، چرا که مریم منتظر من خواهد بود".

در قایق یکه حسین و خانواده اش حامل ان بود توسط مردم محلی جزیره کریسمس بعد از طلوع آفتاب در تاریخ 15 دسامبر در مبارزه در دریاهای آزاد دیده شده بود. بندر جزیره چند روز بسته بوده و بدترین آب و هوای موسمی مونسون که در سال ها دیده نشده بود. قایق مستقیم به سمت جزیره روان بود. اگر آن به طرف شرق رو میگشتاند به آبهای امن میرسید. ام در عوض، آن به غرب رو گشتاند و به زودی به صخره های خطرناک نزدیک شد.

 (SIEV 221)  یک قایق ماهیگیری اندونیزیای به طول حدود 15 متر بود. قبل از این که جاکارتا را ترک کند، پناهجویان از ایران وعراق گفته شده بودند که قایق راحت، ایمن و به درستی مجهز است. این یک دروغ محض بود. تنها تجهیزات ایمنی در قایق 20 تا 30 جلیقه نجات بود و خدمه قایق ماهیگیرانی بودند که تا به حال قبل از این هرگز سفر نه کرده بودند. به تعداد 92 نفر در قایق  وجود داشت. یک قایق دیگر کاپیتان را وقتیکه به آبهای استرالیا وارد شدند برداشته بود، و پناهجویان و خدمه بی تجربه را به خطرناک ترین بخش از سفر ترک کرده بود.

مردم محلی جزیره کریسمس به وحشت تماشا میکردند که قایق به سمت صخره توسط  فشار دریاهای خشن برده شد. آنان جلیقه های نجات را جمع آوری کردند و منتظر قایق نجات بودند. بیمارستان ها آماده به کار وایستاده بودند. قایق قبل از این که چند تکه شود و سقوط کند سه بار به صخره خرد. و مردم و خرابه قایق به داخل آب پرتاب شدند.

 حسین هرج و مرج را به خاطردارد. " قبل از اینکه ما به آمار صخره بخوریم، من درام بنزین را تخلیه  کردم و آن را به همسر ام پیشنهاد کردم که به ان محکم بگیرد، اما او گفت: "شما موازب بچه باشید. "

اما خیلی دیر شده بود. "در برخورد به سنگ، تخته‌ ها شکسته و به مردم خورد. به حدود 40 تا 70 نفر بر هم دیگر افتادند. همانطور یکه من در تلاش برای رسیدن به دست همسرم بودم، با همه مردم اطراف ما، ما از هم جدا شدم، "او میگوید.

حسین خود را به دریا و بعد به صخره رساند و در آن جا سعی کرد که به طناب پرتاب شده توسط مردم محلی بچسپد. وقتی که او متوجه امواج شد که او را بر سنگ ها میزند او طناب را رها کرد و دوباره از صخره عقب شنا کرد. او موفق به پیدا کردن یک جلیقه نجات یکه توسط مردم محلی در آب پرتاب شده بود شد و برای تلاش پیدا کردن همسر و فرزند خود دوباره رفت.

وقتیکه در اخیرقایق نجات رسید آنان ازخاطریکه امکان زدن مردم در آب با کشتی و از ترس که امواج خشن خود انان را سقوط ندهد نمی توانستند به خرابه نزدیک شوند. درعوض آنان اختراعی شدند، انان جلیقه های نجات و حلقه های زندگی را به طناب برای رسیدن به بازماندگان بسته کردند. به تعداد 41 نفر از آب کشیده شد و یک مرد با پریدن بر روی صخره جان سالم به در برد. و فقط درنهایت 30 جسد پیدا شد.

بازماندگان به مرکز بازداشتگاه جزیره کریسمس برده شدند و در آن جا تا زمانی که برنامه های کاربردی پناهندگی آنان مشخص شود نگه داری شدند. گروهی از بازماندگان، از جمله حسین، به مدت کوتاهی از زندان آزاد شد تا در مراسم خاک سپاری برای برخی از کسانی که وفات نمودند شرکت کنند. به تعداد نه جسد به خانواده های شان در ایران و عراق برای تدفین بازگشتانده شد.

 دوستان حسین و اقوام او در ایران از او میپرسند که آیا انان در تلاش برای رسیدن به استرالیا از قاچاقچیان مردم استفاده کنند."لطفاً چنین خطر را در پیش نگیرید، ارزش این را ندارد،" او میگوید.



ارسال شده در توسط پناهجویان ایرانی