یک پناهجوی ایرانی در اثر تنشهای خانوادگی، خود و دخترش را کشت. بنابر گزارشها از شهر «کایسری» در ترکیه و تایید پلیس محلی، برابر با ساعت ده و سی دقیقه شامگاه دوشنبه،
سیام ژوئیه پلیس توانست با درخواست همسر فیروز وارد منزل این پناهجوی 42 ساله در شهر کایسری شود. افراد پلیس با ورود به آپارتمان وی، با پیکر فرناز دختر ده سالهای که پدرش با چاقو سینه او را مجروح کرده بود، مواجه شد. فیروز پیشتر با همسرش مشاجره داشته است که همسر وی پس از مشاجره اعلام میکند قصد شکایت به پلیس را دارد. فیروز هم تهدید میکند در صورت شکایت وی به پلیس، هرگز فرزندش را نخواهد دید.»
همسر فیروز درباره چگونگی وقوع جنایت توضیح میدهد: “ساعت12 ظهر آمد خانه و یکباره گیر داد که چرا غذا را روی زمین گذاشتهای، چرا سفره باز نکردهای… داد و بیداد میکرد که دیدم همسایه دم در آمده. رفتم ببینم چه میخواهد شوهرم با چاقو دنبالم آمد. او فریاد میزد که هم بچه را میکشم هم تو را. فرار کردم خودم را به پلیس رساندم و درخواست کمک کردم گفتم جان بچهام در خطر است اما توجهی نکردند گفتند کسی که بخواهد بکشد نمیگوید. گفتم شوهرم مشکل روحی و روانی دارد اما توجهی نکردند مترجم پلیس میگفت شما برای اینکه پرونده پناهجوییتان کامل شود و پناهندگی بگیرید بازی در میآورید و.. به جای اینکه کمک کند و به دادم برسد میگفت دین شما ساختگی است، دینتان آسمانی نیست التماس کردم گفتم جان بچهام در خطر است اما هیچ توجهی نکردند و از ساعت 1 که آنجا بودم تا ساعت 7 مرا نگاهداشتند. وقتی هم حاضر شدند وارد شوند و به خانه ما بروند که دیگر دیر شده بود.”
خانم محمدعلی می افزاید: “پلیس ترکیه بچه ام را از من گرفت آنها اگر به حرف من گوش می کردند بچه من زنده می ماند. اگر همان موقع وارد عمل می شدند بچه ام الان نمرده بود. مرا در آنجا نگهداشتند و بعد از التماس های من گفتند که رفتیم در زدیم کسی باز نکرد. گفتم من کلید دارم خواهش میکنم دوباره بروید با من برویم که رفتیم و وقتی رسیدیم دخترم بی جان بود و همسرم هم با چاقو خودزنی کرده بود و قصد داشت خودش را دار بزند…”
از او می پرسم آیا درباره مشکل روحی همسرتان به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اطلاعی داده بودید؟ پاسخ میدهد:” اینجا سازمان آسام به امور پناهندگان رسیدگی میکند. بارها رفتم و گفتم شوهرم مشکل اعصاب دارد و جان من و دخترم در خطر است؛ گفتند برو شکایت کن. گفتم آخر من کجا شکایت کنم؟ امنیت جانی ندارم؛ شکایت کنم که بچه ام را می کشد. کمکی نکردند. هیچ حمایتی نکردند. در ایران هم که نه قانونی حمایتی وجود داشت و نه چیز دیگری. تازه اگر در نهایت همسرم هم طلاقم میداد بچه را به او میدادند و من ناچار به خاطر حمایت از بچه ام با این مرد زندگی میکردم که آسیبی به او نرسد. اینجا در ترکیه هم که هر چه به مسئولان آسام می گفتم شوهر من مشکل روانی دارد و تهدید میکند در نهایت گفتند برو شکایت کن و اگر هم میخواهی از شوهرت جدا شو. اما هیچ کمکی نکردند.”
این پناهجوی عقیدنی به خاطر آزاردینی، چند سال پیش از دست جنایات کاران رژیم جمهوریاسلامی فرار و در امور پناهندگان سازمان ملل متحد (دفتر آنکارا)، ثبت نام کرده بود. وضعیت نامناسب پناهجویان ایرانی در شهرهای ترکیه به لحاظ معیشتی و مسائل اجتماعی، عدم امکان کار و اشتغال رسمی و هم چنین طولانی شدن بررسی پروندههای آنان در سازمان ملل و ماندگاری طولانی برای امکان انتخاب کشور سوم برای اقامت از جمله مشکلات پناهجویان ایرانی در ترکیه است. بیتردید عامل و مسبب اصلی این موارد و مسائل رژیم جمهوریاسلامی در ایران است که با تحمیل مستبدانه ایدئولوژی ضدبشری خود بر شهروندان ایرانی، آنان را مجبور به تبعید و فرار از کشور میگرداند.