سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ویزه اندونیزیا

از حدود 250 پناهنجویانی که در قایقی که در سواحل اندونیزیا در ماه دسامبر غرق شد فقط به تعداد 47 پناهنجوجان سالم به در بردند. اما با وجود گذراندن تراژیدی، آنان با آینده نامشخص رو برو استند.

بسیاری از پناهجویان در حال حاضر در یک مرکز بازداشت اندونیزیا استند و نمیدانند که به آنان چه اتفاق می افتد. کسانی که در بازداشت استند میگویند که آنان هنوز هم توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد دیدار نشده اند. به تعداد پنج نفر خواسته اند که به خانه های خود در ایران، افغانستان، عراق و ترکیه بازگشتانده شوند. بقیه ناامید هستند و می گویند که اگر آنان بتوانند در یکی قایق دیگر سوار میشوند.

شرایط در بازداشتگاه های اندونیزیا بد است، پناهجویان می گویند. داود ولدبیگی از ایران گفت "من به آنها گفتم که من یک پناهنده بودم، من تمام خانواده خود را از دست داده ام،". همسر و دو فرزندش در غرق شدن قایق جان خود را از دست دادند. "آنان به من تف کردند، ضرب و شتم کردند و به من گفتند که من الان در کشور آنان استم و این قواعد آنان است."

علی محمد از افغانستان، با چشم های سیاه و دو زخم عمیقی که در پاهای خود دارد پس از این که نگهبانان مرکز بازداشت او را از برای تلاش به فرار کردن ضرب و شتم کردند. بازماندگان نیز گفتند که آنان را با سیخ‌ های برقی نیز زدند پس از شورش، هنگامی که آنان سعی به شکستن حصار بازداشتگاه کردند و سنگ ها را بر کارکنان انداختند.

یکی از بازماندگان که میگفت او دوباره به وطن خود برمیگردد، عصمت الدین 24 ساله میگوید او فورمها را برای بازگشت به افغانستان امضا کرده زیرا که او نمی تواند در بازداشتگاه به مدت دو سال در اندونیزیا بماند در حالی که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تصمیم بگیرد که آیا او یک پناهنده است یا خیر؟ اگرچه او به کابل فرستاده شود او برای زندگی خود هراس دارد، او میگوید که درعوض سعی رفتن به کانادا را خواهد کرد. او گفت : "اگر استرالیا درخواست من را قبول نکند من خودم را تبعید میکنم و مستقیماً به میدان هوایی کابل میروم (و) بعد به کانادا".

پناهجویان نیز از مرگ و میر خشونت آمیز خانواده ها و عزیزان شان آسیب دیده اند. آتنا حردانی ده ساله از ایران در قایق با پدر، مادر و خواهر اش بود. او فقط یکی از سه کودک از جمله بیست کودکی که در قایق بود زنده مانده. آخرین چیزی که او به خاطر دارد قبل از این که قایق چپه شود صورت خواهر کوچک اش است. او میگوید: "من شنا را در مدرسه یاد گرفتم، اما خواهرام مبینه نگرفت" "قلب من غمگین است زیرا که مادر و خواهر من اینجا نیست. من هیچ چیزی در مورد آنان نمی دانم".

پس از این که قایق چپه شده آتنا به زودی توسط یک قایق ماهیگیری که عبور میکرد نجات یافت اما پدر او، محمد سه روز را به چسبیدن خرابهء از قایق صرف کرد، قبل از اینکه توسط یک کشتی که اتفاقاً در منطقه بود برداشته شد و نجات یافت. "ما به مدت سه روز و دو شب را همین طور سپری کردیم،" او گفت. "من فکر کردم، من دختر کوچک ام را در این دنیای دشوار نمی توانم ترک کنم، من باید زنده بمانم. زندگی من مدیون او است". جوشکار 36 ساله از اهواز ایران گفت که رها کردن دختر جوان هشت ساله  مبینه سخت ترین کاری بود که او تا کنون انجام داده بود. "من فکر می کنم همسرم دچار حمله قلبی ناشی از شوک شد، اما من چیزی برای دختر کوچک ام نمی توانستم انجام بدهم". پدر و دختر که باور میشود تنها بازماندگان وابسته استند توسط مقامات اندونیزیا در روز جمعه 23 دسامبر 2011 دوباره بهم پیوست داده شدند.

یکی دیگر از بازماندگان از آنچه که در حال انتظار برای نجات دیده بود صحبت کرد. "بسیاری از مردم از طریق پنجره  بر آمدند و در مقابل چشمان ما فوت کردند،" سید یک هزاره از پاکستان گفت. "من جسد های شان را بر روی دریا شناور دیدام. ما همه این فاجعه را شاهد  شدیم، مرگ در آب به مدت شش ساعت".

جمبلی ماهیگیر محلی 25 ساله، صاحب یکی از قایق های ماهیگیری است که گروه اول از بازماندگان را نجات داد. او میگوید که او چندین نقطه تاریک را در دریا از کشتی کوچک ماهیگیری چوبی خود دید و او تصمیم به بررسی دقیق تر را گرفت. او و سه خدمه اش وحشت زده شدند زمانی که دیدند مردم هیستریک و خسته به هر چیزی که شناور است چسبیده اند. او میگوید که بازماندگان به زودی به سمت قایق او شروع به شنا کردند. جمبلی گفت: "همه آنان مبارزه داشتند که به قایق من بالا شوند". و اگر چه او تنها جا برای 10 نفر داشت به هر حال او موفق شد که به تعداد 25 پناهجویان را بر روی قایق جا کند. او می گوید که بسیاری از آنان زخمی بودند و التماس برای آب نوشیدن داشتند. کسانی که پشت سر ماندند چیغ و گریه داشتند. "من بسیار غمگین هستم... من احساس گناهکاری می کنم، اما آنان بسیار زیاد بودند." " من نگران بودم اگر ما بیشتر از این در قایق بگیریم ما هم غرق خواهیم شد، او گفت ".

بعضی مردم از استرالیا به اندونیزیا پس از تراژیدی سفر کردند تا ببینند که آیا یکی از خانواده یا دوستان زنده اند. جیرمی جعفری، یک استرالیایی افغانستان، در بیمارستان  بینگارک در سورابایا آغاز به گریه کرد پس از اینکه پولیس به او یک عکسی از جسد خواهر او را نشان داد. او با گریه گفت : "من مطمئنم که آن خواهر کوچکم است". "من یک علامت فیزیکی بر روی بدن او را دیدم." او را سعید عباس سلطانی حمایت میکرد، که یک افغان دیگر است که در استرالیا زندگی میکند او نیز به اندونیزیا برای جستجوی اعضای خانواده همسرش از ایران سفر کرده بود.

آرجانس نجات و جستجوی اندونیزیا گفت که آنان تنها قادر به پیدا کردن 101 جسد از حادثه شده اند. آنان گفتند : "ما جسد دیگری در طول دو روز گذشته نیافته ایم، بنابراین تصمیم گرفتیم که تلاش های جستجو و نجات را متوقف کنیم،".

دولت استرالیا قاچاقچیان مردم را مقصر تراژیدی میدانند. وزیر امور داخله گفت: "آنان در کسب و کار پیدا کردن پول هستند و آنان اهمیتی نمی دهند که مردم جان خود را از دست میدهند یا نه؟".

سفر قایق از اندونیزیا به استرالیا بسیار خطرناک است. در ماه نوامبر یکی قایق دیگر حامل 70 پناهجویان از افغانستان، ایران و پاکستان در همان منطقه خاموش اندونیزیا غرق شده و حداقل هشت نفر کشته شدند.


ارسال شده در توسط پناهجویان ایرانی